پخش زنده
امروز: -
در جریان تلاش های دیپلماتیک برای کاهش منازعه در افغانستان، کشورهای منطقه سمت گیری متفاوتی اتخاذ کرده اند.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما؛ در جریان تلاش های دیپلماتیک برای کاهش منازعه در افغانستان، کشورهای منطقه سمت گیری متفاوتی اتخاذ کرده اند. از حمایت تهران از صلح و ثبات در افغانستان تا مواضع غیر شفاف ریاض و اسلام آباد، همگی به نوعی بر روند مذاکرات اثر بخش بوده اند.
در این میان شاید سابقه پاکستان در سیاست و امنیت افغانستان بیشتر بوده، به نحوی که پافشاری اسلام آباد بر اعتبار و تثبیت"خط دیوراند"-خط مرزی میان دو کشور-همچنان وجه اختلاف به شمار می آید.
شاخص های سیاست افغانستانی پاکستان
روابط کابل و اسلام آباد، در عمل از سال های استقلال پاکستان و تعیین خط دیوراند به عنوان مرز میان دو طرف در 1947 آغاز شد. دولت پاکستان در دیپلماسی خود همواره بر دو رویکرد تاکید داشته: نفوذ بیشتر در افغانستان و تلاش برای دریافت کمک های خارجی .
این دو رویکرد، دو استوانه سیاست افغانستانی اسلام آباد تا به امروز بوده، طوری که می توان یکی از علل عقب ماندگی دو کشور را در این رویکردها جست. چرا که موضوع اختلاف ارضی حل نشده، درگیری های قومی و طایفه ای و نیز رشد افراطی گری، دو طرف را بیشتر درگیر موضوعات نظامی و پیمان های دفاعی و امنیتی کرده است
بنابر گزارش سازمان های بین المللی، بحران جمعیت فزاینده پاکستان و کمبود منابع انرژی در آن کشور یکی از معضلات میان مدت در جنوب آسیاست.
از اینرو نگاه اسلام آباد به افغانستان، با هدف بهره گیری از منابع آن کشور در حوزه های انرژی و مسیر ترانزیت کالا بوده، اما پاکستان تاکنون بهره ای از منابع همسایه شمالی خود نبرده ولی مسیر تجارت کالا از مرزها را بسیار استراتژیک تلقی می کند.
اسلام آباد در تعقیب سیاست های خود در حوزه افغانستان ،دو استراتژی را مد نظر داشته که عبارتند از :
1- یک دولت غیر مقتدر و ضعیف در کابل .
2- یک دولت وابسته به اسلام آباد .
حال سوال این است که ایادولت پاکستان هنوز هم این رویه ها را دنبال می کند یا نوساناتی در آنها رخ داده است؟
مذاکرات یکی دو ماه اخیر میان نیروهای سیاسی در افغانستان،گفتگوهای زلمای خلیل زاد(نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا برای صلح افغانستان)با رهبران طالبان و مذاکرات طالبان با چند مقامات منطقه، نشان می دهد سیاست منطقه ای جدیدی برای رسیدن به اجماع نظر میان نیروهای سیاسی افغانستان در حال شکل گیری است.
اما در این میان نقش پاکستان چه بوده ؟
اوایل ماه جاری وزیر امور خارجه پاکستان تعهد دوباره این کشور را به تسهیل و تلاش برای صلح و ثبات در افغانستان اعلام کرد.
"شاه محمود قریشی"با اشاره به اینکه نشانه هایی زیادی وجود دارد که روابط راهبردی میان پاکستان و آمریکا می تواند به پیشرفت های صلح در افغانستان کمک کند، گفت هیچ راه حل نظامی برای بحران افغانستان وجود ندارد.
هرچند اسلام آباد تاکید دارد برهمکاری های منطقه ای برای تسهیل حل بحران افغانستان، اما هنوز اسلام آباد تلاش جدی در قالب دیپلماسی یا ارائه یک طرح صلح جامع برای مسایل افغانستان، به عمل نیاورده است.
تشکیل و سازماندهی شبه نظامیان طالبان در سالهای 1995 در نواحی وزیرستان و مناطق قبایلی شمالی، و حمایت های بعدی بی نظیر بوتو نخست وزیر وقت از آن گروه برای نفوذ و فعالیت بیشتر در افغانستان و جنگ و تصاحب قدرت در کابل، از طرح های پاکستانی - عربستانی برای کنارزدن جبهه مردمی شمال به رهبری احمد شاه مسعود بود.
از سوی دیگر امروز گروه طالبان که کنترل 60 درصد اراضی کشور را در اختیار دارد و فضای ارعاب، سلطه و فشار را ایجاد کرده است مجموعه ای از اهرم های سیاسی و نظامی را در اختیار دارد که این گروه را به مهمترین بازیگر در عرصه افغانستان تبدیل می کند. هرچند تسط ارتش پاکستان بر طیف بیشتری از طالبان کمتر شده اما هنوز ازبین نرفته زیرا سفر مقامات آمریکایی در اوایل ماه جاری به اسلام آباد، نشان می دهد که پاکستان در مذاکرات صلح، صاحب نقش است.
آمریکا از طریق زلمای خلیل زاد به مذاکره با طالبان در دوحه پایتخت قطر ادامه می دهد بی آنکه اشرف غنی رئیس جمهور و دولت مرکزی افغانستان در این مذاکرات حضور داشته باشند.
منافع همسو و متعارض دولت های منطقه
طرف های بین المللی و منطقه ای، طالبان را دوستانه خطاب قرار می دهند و به دنبال به کار گیری عناصر موثر آن برای ساخت موازنه قوا در داخل افغانستان و اطراف آن هستند. پاکستان، روسیه، چین و هند هر یک منافع همسو یا متضادی دارند که شامل منافع سیاسی، امنیتی و اقتصادی می شود .
به هر حال امروز مردم افغانستان به مذاکرات با طالبان با دیده شک و تردید می نگرند. افغان ها علاقه زیادی به شنیدن اخبار مربوط به مذاکرات بین آمریکا و طالبان دارند. اما باور اصولی مردم آنست که به گروه هایی که با سازمان های اطلاعاتی خارجی مرتبط هستند, اطمینان ندارند و می گویند آمریکا باید با مردم افغانستان مذاکره کند زیرا ما از وضع موجود آسیب های زیادی دیده ایم و این صلح نیست.
با این وجود طالبان هر گونه مذاکرات مستقیم با دولت افغانستان را رد کرده اند. آنها دولت افغانستان را هم نماینده دولت آمریکا می دانند.
به ویژه آنکه آمریکا امیدوار است که پاکستان نیز بتواند نقشی اساسی را در مذاکرات ایفا کند. در حالی که دولت و مردم افغانستان همواره دولت پاکستان را به تامین سلاح و پناهگاه برای شبه نظامیان طالبان متهم کرده اند.
از سوی دیگر اسلام آباد بر این باور است که در حوزه افغانستان به موازات تماس با واشنگتن این امکان وجود دارد که با دولت روسیه هم وارد مذاکره شد. وزیر خارجه پاکستان با مهم خواندن نقش روسیه در معادلات افغانستان، تلاش ها و سهم مهم مسکو در اجماع سازی منطقه ای برای فرآیند صلح و آشتی افغانستان را اثر بخش خواندند.
در نشست اخیر صلح افغانستان در مسکو، مقامات روسیه تلاش ها و نقش پاکستان در تسهیل روند صلح و آشتی افغانستان را موثر اعلام کردند.
اما فارغ از این بیانیه ها و اظهارات دیپلماتیک، این منافع فوری و حیاتی اسلام آباد است که به طور کاملا عملگرایانه، سیاست افغانستانی پاکستان را شکل داده است، نه صرفا رفتار دیپلماتیک و گفتگو های بین دولتهای منطقه.
در واقع پاکستان به این نتیجه رسیده است که نمی تواند طالبان را از طریق زور و قدرت نظامی وارد قدرت در افغانستان کند.از سوی دیگر یکی از نگرانی های پاکستان، درچارچوب رقابت هند، موضوع افغانستان است به نحوی که اسلام آباد با همسو کردن روندها در افغانستان، می کوشد تا مانع از نفوذ بیشتر هند در آن کشور شود.
به هر حال در حال حاضر مهمترین نگرانی پاکستان حضور هند در افغانستان است.علاوه بر این پاکستان در مقایسه با گذشته حمایت خود را به دلایلی از طالبان کاهش داده و یا مانند گذشته تسلط کامل بر طالبان ندارد.
از اینرو می توان گفت به احتمال زیاد پاکستان هم به این نتیجه رسیده است، طالبان دیگر نمی تواند ابزار این کشور برای پیشبرد اهدافش در افغانستان باشد.
به باور کارشناسان با توجه به سوابق دولت و ارتش پاکستان در بازی با گروه های سیاسی و مذهبی کشور، که نمونه شاخص آن جریان طالبان است، اما هنوز نتوانسته جایگزینی برای طالبان در نظر بگیرد. به همین دلیل ناگزیر به حمایت از روند صلح افغانستان است.
با توجه به این واقعیات، آنچه امروز اولویت دارد عزم ملی برای ثبات و صلح است . درواقع این گروه ها و مردم افغانستان هستند که باید خودشان برای آینده کشورشان تصمیم بگیرند و راه آن هم رسیدن به اجماع نظر مشترک و هر چند نسبی میان گروهای سیاسی قومی و مذهبی است. اجماعی که مطابق قانون اساسی، ارکان و سازوکار حکومت و حاکمیت را می سازد و پشتیبانی می کند.
===================================
نویسنده : سید محمد حسینی پور-- پژوهشگر سیاست استراتژیک.